وبلاگ رسمی سلمان حدادی

ارتباط مستقیم با سلمان حدادی

نقدی بر ایات شیطانی

ایات شیطانی

بارها خواستم بنویسم قسمت نشد بارها این را پاک کردم تا چند وقت پیش برای بار هشتم کتاب ایات شیطانی مطالعه می کردم و به فکر دوستان در سایت و در کانال تلگرام و پیج فیس بوک افتادم و من را وا داشت که اشاره بدون تعصب به کتاب ایات شیطانی بکنم اما قبل اینکه این عرض کنم ۹۹در صد اسلام ستیزها شمشیر که دست انهاست را به وسیله غیر شیعه ساختن متاسفانه مشت نمونه خروار هستش در اینجا با این اشاره مشخص میشه برای عاقل ها که اشاره انها را کافیه به همین اندازه که یکی از مستدل ترین و معروف ترین کتاب های اسلام ستیز که در خود جامعه غرب و اسلام ستیز جایزه گرفت از عناد که نسبت به اسلام داشت در این نمونه به شما عزیزان نشان میدهم که اکثر نقدها به جرات می توانم بگویم ۹۹ درصد نقد اسلام از غیر شیعه و ۹۰ در صد ان از عایشه است این نوشته بلا از یکی از سایت های اسلام ستیز با کاریکاتور بی شرمانه نسبت به پیامبر اسلام یافتم که قسمت کاریکاتور را حد و این را به عنوان نمونه خدمت شما اوردم برگ سبزی است ناقابل تحفه درویش

بسم الله

وی نیمه شبِ (بامدادِ) پنجشنبه ۱۹ ژوئن ۱۹۴۷ برابر با ۲۸ خرداد ۱۳۲۶خورشیدی در شهر بمبئی در کشور هند و در خانواده‌ای مسلمان به دنیا آمد. پدر او بازرگانی هندی است. سلمان رشدی در دانشگاه کمبریج انگلستان تحصیل کرده‌است و در حال حاضر تبعهٔ کشور انگلستان است.وی تا به حال چندین بار ازدواج کرده‌است.

با کاوشی دقیق در منابع تاریخی می توان سرنخ این توهین ها را به راحتی به دست آورد .

توهین اول : سلمان رشدی نویسنده آیات شیطانی

اولین توهینی که در سطح جهانی علیه پیامبر اسلام مطرح شد ، توسط مسلمان زاده ای هندی به نام سلمان رشدی بود. وی کتابی تحت عنوان آیات شیطانی نوشت و جنجال بزرگی در سطح بین المللی به وجود آورد

در این کتاب نسبت به ساحت مقدس پیامبر اسلام و همسران آن حضرت توهین های بسیاری شده است .  بخش مهمی از این داستان که  برای مسلمانان توهین‌آمیز تلقی گردیده‌است شامل بازگویی دگرگون شدهٔ زندگی محمد (در رمان با نام «ماهوند» یا «پیامبر») در شهر مکه (در رمان با نام «جاهلیه») می باشد. در میان این حکایت، بخش آیات شیطانی روایت می‌شود که در آن پیامبر ابتدا خبر از وحی آیاتی در پشتیبانی از بت‌های شرک‌آلود دیرینه می‌دهد ولی بعد آن را لغزشی برخاسته از القائات شیطانی عنوان می‌دارد.

آری ، مهم ترین بخش توهین آمیز این کتاب مربوط به افسانه ای است که در کتب اهل سنت روایت شده است . سلمان رشدی نام کتاب خود را از همین قسمت اخذ کرده و برخی آیات کتاب الهی را شیطانی خوانده است. این افسانه در کتب اهل سنت به داستان غرانیق معروف گشته است که مختصری از آن را بیان می کنیم.

خلاصة افسانه از اين قرار است که رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) علاقه‌مند بود تا به نحوي، مشرکان را جذب کند. او آرزو مي‌کرد که خداوند آياتي نازل کند تا مناسبات او را با قومش بهبود بخشد. در اين هنگام آيات سوره ‹النجم› نازل شد تا رسيد به اين آيات (أَ فَرَأَيْتُمُ اللَّاتَ وَالْعُزَّي * وَمَناةَ الثَّالِثَةَ الْأُخْري)؛ ‹آيا لات و عُزّا را ديده‏ايد و مَنات آن بت سومي ديگر را؟› (نجم: ۱۹ و ۲۰)

در اين وقت شيطان دو آيه بر زبان رسول‌الله جاري کرد، ‹تلک غرانيق العلي و ان شفاعتهن لترضي›؛ ‹آنان پرستوهاي اوج گيرنده‌اند و شفاعت آنان مايه خشنودي يا اميد است›.

اين تمجيد از بت‌ها، سبب خشنودي مشرکان شد. در همان لحظه، رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) به آية سجده رسيد و مسلمان و کافر همه به سجده افتادند. شب هنگام که جبرئيل براي عرض آيات، نزد آن حضرت آمد. اين جملات را رد کرد و گفت: تو براي مردم چيزي خواندهاي که او نازل نکرده است؟!

سلمان رشدی بر این پایه  کتاب خود را آیات شیطانی نام نهاد و به این بهانه به تمسخر وحی و جبرئیل و شخصیت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) پرداخت .

متاسفانه این روایت در کتب اهل سنت یافت می شود و برخی ازبزرگان این مذهب بر آن مهر صحت زدند و اینچنین بهانه تمسخر پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) را فراهم نمودند.

بزرگان اهل سنت و وهابیت که افسانه غرانیق را صحیح می دانند:

۱- ابن تیمیه

وی می نویسد : وتنازعوا هل يجوز أن يسبق على لسانه ما يستدركه الله تعالى ويبينه له بحيث لا يقره على الخطأ كما نقل أنه ألقى على لسانه صلى الله عليه وسلم تلك الغرانيق العلى وإن شفاعتهن لترتجى ثم إن الله تعالى نسخ ما ألقاه الشيطان وأحكم آياته فمنهم من لم يجوز ذلك ومنهم من جوزه إذ لا محذور فيه فإن الله تعالى «يَنْسَخُ  مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آيَاتِهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ *  لِيَجْعَلَ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ فِتْنَةً لِّلَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ » .منهاج السنة ، ج۱ ، ص۴۷۱

 

ترجمه :و علما اختلاف كردند آيا جايز است كه بر زبان پيامبر چيزي جاري شود كه خدا آن را بر او نازل نكرده باشد و به گونه اي بيان شود كه او احتمال خطا ندهد همانگونه كه نقل شده است كه شيطان بر او القا كرده است و خداي متعال آيه خود را مستقر ساخته است پس عده اي از علما كساني هستند كه اجازه نمي دهند و عده اي اجازه مي دهند زيرا از اجازه آن مشكلي پيش نمي آيد چون خداي متعال مي فرمايد : «يَنْسَخُ  مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آيَاتِهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ *  لِيَجْعَلَ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ فِتْنَةً لِّلَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ »

 

ناصرالدین البانی درباره نظر ابن تیمیه می نویسد : وبعد كتابة ما تقدم رأيت شيخ الإسلام ابن تيمية يميل إلى تثبيت القصة بالقدر المذكور وأن قوله : ” تلك الغرانيق العلى . . . ” لم يلفظ به الرسول صلى الله عليه و سلم وإنما ألقاه الشيطان في أسماعهم .

ترجمه : بعد از نوشتن آنچه که گذشت دیدم که ابن تیمیه ثابت کردن این قصه میل دارد با این تفاوت که پیامبر (صلی الله علیه و آله ) عبارت (تلک الغرانیق العلی…)  را به زبان نیاورد . بلکه شیطان آن را به مردم تلقین کرد.

نصب المجانیق لنسف قصة الغرانیق ص ۶۳

 

۲- جلال الدین سیوطی

وی در تفسیر درالمنثور می نویسد:وأخرج البزار والطبراني وابن مردويه والضياء في المختارة بسند رجاله ثقات من طريق سعيد بن جبير عن ابن عباس قال إن رسول الله صلى الله عليه وسلم قرأ أفرأيتم اللات والعزى ومنات الثالثة الأخرى تلك الغرانيق العلى وان شفاعتهن لترتجي ففرح المشركون بذلك وقالوا قد ذكر آلهتنا فجاء جبريل فقال اقرأ على ما جئتك به فقرأ أفرأيتم اللات والعزى ومنات الثالثة الأخرى تلك الغرانيق العلى وان شفاعتهن لترتجي فقال ما أتيتك بهذا هذا من الشيطان فأنزل الله وما أرسلنا من قبلك من رسول ولا نبي الا إذا تمنى إلى آخر الآية.

ترجمه :بزار و طبراني و ابن مردويه و ضياء در المختاره با سندي كه راويان آن ثقه هستند  روايت كرده اند به طريق خود از سعيد بن جبير از ابن عباس گفت : هما نا رسول خدا قرائت كردند آيات مي بينيد افرايتم اللات والعزي ومنات الثالثة الاخري تلك الغرانيق  العلي وان شفاعتهن لترتجي پس مشركين خوشحال شدند و گفتند خدايان ما را به نيكي ياد كرد پس جبرئيل نازل شد و گفت : بخوان آنگونه كه بر تو نازل كردم دو مرتبه همانگونه قرائت كرد جبرئيل گفت من اينها را به تو نازل نكردم اينها از شيطان است سپس خدا اين آيه را نازل كرد كه و ما هيچ رسول و نبي را قبل از تو نفرستاديم مگر اينكه شيطان دوست دارد …

 

۳- ابن حجر عسقلانی

وی بعد از نقل روایات آیات شیطانی می نویسد :

لكن كثرة الطرق تدل على أن للقصة أصلاً مع أنّ لها طريقين آخرين مرسلين رجالهما على شرط الصحيحين.

اما روايات متعدد ثابت مي كند كه اين قضه واقعيت دارد با اين كه دو روايت مرسل در رابطه با اين ماجرا وجود دارد اما راويان آن دو روايت شرائط صحت روايات صحيحين  را دارا هستند .

… وجميع ذلك لا يتمشى على القواعد فإن الطرق إذا كثرت وتباينت مخارجها دل ذلك على أن لها أصلا وقد ذكرت أن ثلاثة أسانيد منها على شرط الصحيح .

فتح الباري، ج ۸، ص ۳۳۳ –  ۳۳۴ سورة الحج.

… و همه اين روايات شايد موافق با قواعد علم رجال نباشد ولي اگر اسانيد يك روايت زياد شد و با هم متفاوت بود، نشانگر اين است كه اين روايت حقيقت دارد  و ياد آور شديم كه  سه سند از اسانيد آن مطابق شروط صحيح است .

 

نقد افسانه غرانیق در کتب شیعه

بزرگان شیعه در طول تاریخ بارها ابطال این افسانه را ثات کرده اند و در نقد این خرافه مطالب بسیاری نوشته اند که خوانندگان را به تفاسیر شیعه ذیل آیات سوره نجم ارجاع می دهیم .

از میان صدها تفسیر شیعه در این زمینه تنها به کلام آیت الله العظمی مکارم شیرازی (دام ظله العالی) اکتفا می کنیم . ایشان در بیانی خلاصه و جامع در جواب چنین افسانه ای می نویسند:در بعضى از كتب اهل سنت روايات عجيبى در اينجا از ابن عباس نقل شده كه: پيامبر خدا ص در مكه مشغول خواندن سوره” النجم” بود، چون به آياتى كه نام بتهاى مشركان در آن بود رسيد (أَ فَرَأَيْتُمُ اللَّاتَ وَ الْعُزَّى وَ مَناةَ الثَّالِثَةَ الْأُخْرى‏)  در اين هنگام شيطان اين دو جمله را بر زبان او جارى ساخت:

(تلك الغرانيق العلى، و ان شفاعتهن لترتجى!).

(اينها پرندگان زيباى بلند مقامى هستند و از آنها اميد شفاعت است!) «۱».

در اين هنگام مشركان خوشحال شدند و گفتند محمد ص تا كنون نام خدايان ما را به نيكى نبرده بود، در اين هنگام پيامبر ص سجده كرد و آنها هم سجده كردند، جبرئيل نازل شد و به پيامبر ص اخطار كرد كه اين دو جمله را براى تو نياورده بودم، اين از القائات شيطان بود در اين موقع آيات مورد بحث (وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَ لا نَبِيٍّ …) نازل گرديد و به پيامبر ص و مؤمنان هشدار داد! گر چه جمعى از مخالفان اسلام براى تضعيف برنامه‏هاى پيامبر ص به گمان اينكه دستاويز خوبى پيدا كرده‏اند اين قضيه را با آب و تاب فراوان نقل كرده و شاخ و برگهاى زيادى به آن داده‏اند ولى قرائن فراوان نشان مى‏دهد كه اين يك حديث مجعول و ساختگى است كه براى بى اعتبار جلوه دادن قرآن و كلمات پيامبر اسلام ص وسيله شيطان‏صفتان جعل شده است زيرا:

اولا- به گفته محققان، راويان اين حديث افراد ضعيف و غير موثقند، و صدور آن از ابن عباس نيز به هيچوجه معلوم نيست، و به گفته” محمد بن اسحاق” اين حديث از مجعولات زنادقه مى‏باشد و او كتابى در اين باره نگاشته است.

ثانيا- احاديث متعددى در مورد نزول سوره نجم و سپس سجده كردن پيامبر و مسلمانان در كتب مختلف نقل شده، و در هيچيك از اين احاديث سخنى از افسانه غرانيق نيست، و اين نشان مى‏دهد كه اين جمله بعدا به آن افزوده شده است.

ثالثا- آيات آغاز سوره نجم صريحا اين خرافات را ابطال مى‏كند آنجا كه مى‏گويد وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى‏ إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحى‏:” پيامبر از روى هواى نفس سخن نمى‏گويد آنچه مى‏گويد تنها وحى الهى است” اين آيه با افسانه فوق چگونه سازگار است؟

رابعا- آياتى كه بعد از ذكر نام بتها در اين سوره آمده، همه بيان مذمت بتها و زشتى و پستى آنها است و با صراحت مى‏گويد: اينها اوهامى است كه شما با پندارهاى بى اساس خود ساخته‏ايد و هيچگونه كارى از آنها ساخته نيست (إِنْ هِيَ إِلَّا أَسْماءٌ سَمَّيْتُمُوها أَنْتُمْ وَ آباؤُكُمْ ما أَنْزَلَ اللَّهُ بِها مِنْ سُلْطانٍ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَ ما تَهْوَى الْأَنْفُسُ وَ لَقَدْ جاءَهُمْ مِنْ رَبِّهِمُ الْهُدى‏. با اين مذمتهاى شديد چگونه ممكن است چند جمله قبل از آن، مدح بتها شده باشد بعلاوه قرآن صريحا يادآور شده كه خدا تمامى آن را از هر گونه تحريف و انحراف و تضييع حفظ مى‏كند چنان كه در آيه ۹ سوره حجر مى‏خوانيم:” إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ”.

خامسا- مبارزه پيامبر ص با بت و بت پرستى يك مبارزه آشتى ناپذير و پى‏گير و بى وقفه از آغاز تا پايان عمر او است، پيغمبر ص در عمل نشان داد كه هيچگونه مصالحه و سازش و انعطافى در مقابل بت و بت پرستى- حتى در سخت ترين حالات- نشان نمى‏دهد، چگونه ممكن است چنين الفاظى بر زبان مباركش جارى شود.

و سادسا- حتى آنها كه پيامبر اسلام ص را از سوى خدا نمى‏دانند و مسلمان نيستند او را انسانى متفكر و آگاه و مدبر مى‏دانند كه در سايه تدبيرش به بزرگترين پيروزيها رسيد، آيا چنين كسى كه شعار اصليش لا اله الا اللَّه و مبارزه آشتى ناپذير با هر گونه شرك و بت پرستى بوده، و عملا نشان داده است كه در ارتباط با مساله بتها حاضر به هيچگونه سازشى نيست، چگونه ممكن است برنامه اصلى خود را رها كرده و از بتها اين چنين تجليل به عمل آورد؟! از مجموع اين بحث بخوبى روشن مى‏شود كه افسانه غرانيق ساخته و پرداخته دشمنان ناشى و مخالفان بيخبر است كه براى تضعيف موقعيت قرآن و پيامبر ص چنين حديث بى اساس را جعل كرده‏اند. لذا تمام محققان اسلامى اعم از شيعه و اهل تسنن اين حديث را قويا نفى و تضعيف كرده‏اند و به جعل جاعلين نسبت داده‏اند . البته بعضى از مفسران توجيهى براى اين حديث ذكر كرده‏اند كه بر فرض ثبوت اصل حديث، قابل مطالعه بود و آن اينكه:” پيامبر اسلام ص آيات قرآن را آهسته و با تانى مى‏خواند، و گاه در ميان آن لحظاتى سكوت مى‏كرد، تا دلهاى مردم آن را بخوبى جذب كند، هنگامى كه مشغول تلاوت آيات سوره نجم بود و به آيه” أَ فَرَأَيْتُمُ اللَّاتَ وَ الْعُزَّى وَ مَناةَ الثَّالِثَةَ الْأُخْرى‏” رسيد بعضى از شيطان صفتان (مشركان لجوج) از فرصت استفاده كرده و جمله تلك الغرانيق العلى و ان شفاعتهن لترتجى را در اين وسط با لحن مخصوصى سر دادند تا هم دهن كجى به سخنان پيامبر ص كنند و هم كار را بر مردم مشتبه سازند، ولى آيات بعد به خوبى از آنها پاسخ گفت و بت پرستى را شديدا محكوم كرد” و از اينجا روشن مى‏شود اينكه بعضى خواسته‏اند داستان غرانيق را نوعى انعطاف از ناحيه پيامبر ص نسبت به بت پرستان به خاطر سرسختى آنها و علاقه پيامبر ص به جذب آنان به سوى اسلام بدانند و از اين راه تفسير كنند، مرتكب اشتباه بزرگى شده‏اند، و نشان مى‏دهد كه اين توجيه‏گران موضع اسلام و پيامبر ص را در برابر بت و بت پرستى درك نكرده‏اند و مدارك تاريخى كه مى‏گويد دشمنان هر بهايى را حاضر شدند به پيامبر ص در اين زمينه بپردازند و او قبول نكرد و ذره‏اى از برنامه خود عدول ننمود نديده‏اند، و يا عمدا تجاهل مى‏كنند.

تفسير نمونه، ج‏۱۴، ص: ۱۴۲

 

آری ، بهانه توهین به پیامبر اسلام را باید در کتب اهل سنت جستجو کرد

 

,

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

شما می‌توانید از این دستورات HTML استفاده کنید: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <strike> <strong>