وبلاگ رسمی سلمان حدادی

ارتباط مستقیم با سلمان حدادی

لعن و سب از دیدگاه مستبصر وهابی شیعه شده سلمان حدادی قسمت دوم

سب=سب در لغت به معنای رشنام

السب=الشتم (انهایه (ابن اثیر)ج۴ص۶۳)

الشتم (قبیح الکلام۹لسان العرب ج۱۳ص۳۱۸

شتم به معنای کلام زشت است سب عبارت است از دشنام و سحن زشت که موجب تنفیص و تضعیف می شود (مجمع البحرین (طریحی)ج۶ص۶۸۷و راعب اصفهانی نیز سب را به معنای دشنام درد ناک دانسته است (مفردات راغب ص۲۲۵)

بنا بر این ماهیت سب با لعن تفاوت دارد گرچه در سب و دشنام نیز مانند لعن بیزاری و تنفر از طرف مقابل وجود دارد

ار ان جای که دشمنان دین داما در صدد ایجاد شک در قلوب مسلمین و مومنین هستند . می خواهند پایه و اصول دین را متزلزل سازند هر روز با نقشه ای جدید وارد می شوند اص تبری و گاه دشنام دادن به دشمنان دین را هدف قرار می دهد واین مومن زیرک است که در این میان باید شش دانگ حواس خویس را جم کند تا دینس را حفظ کند

شیعیان باید دنباله رو دستورات دین و اهل بیت باشند غیر شیعه با عقل ناقص خود بهتر بگبم عقل نداشته خود در دین اظهار نظر می کنند (وهابیت)ولی انچه شیعیان واقعی انجام میدهند بر گرفته ار سیره پیامبر و اهل بیت انهاست و مانند وهابیت گستاخ نیستند مساله دشنام دادن به دشمنان اهل بیت موره دینی ماست که در قران و روایات به ان اشاره شده به جند نمونه از ان خواهیم پرداخت در ایات قران

امام رضا صلوات الله علیه می فرماید:

شیعیان ما تسلیم امر ما بوده و گفته های ما را می پذیرند و مخالفت می کنند با دشمنان ما کسی چنین نباشد از ما نیست (وسایل ج۱۸ص۸۳

امام صادق می فرماید دروغ می گوید کسی که اپعای محبت ما را می کند ولی ار دشمنان ما بیزاری نمی جوید (بحار النوار ج۲۷ص۵۸)

دشنام دادن به دشمنان اهل بیت چیز تازه ای نیست کخصوصا در زمان ما

دلیل عقلی =

نفرت داشتن از کسی که به انسان ظلم فراوان کرده است یک قاعده بشری و کاملا فطری است و نیاز به اوردن دلیل ندارد مثلا کسی که پدر مادر کسی رلا کشته باشد و یا مالی ار ناحق ار او غصب کرده باشد یا کسی که حق مسلم او را غصب کرده باشد حتی اگر نتواند علنی مخالفا کند بی شک در دذرون او سزاوار بدترین ناسزا ها میداند پس دشنام دادن امری کاملا طبیعی است سب و دشنام نشانه دهنده اوج انزجار و بیزازی و برات است

از این ایه برداشت می شود که سب و شتم همیشه مذموم نیست و در مورادی جایز و حتی واجب است

برخی موارد ج.از سب:

۱-سب کسانی که برای دین خدا و خدای بزرگ احترامی قایل اند

۲-سب کسانی که در دین بدعت ایجاد کرده اند

۳-سب کسانی که واقعا لیاقت انهاست مثلا به سطل اشغال یا اشغال بگویم اشغال سب نکرده ایم بلکه صفت اور گفته ایم

ادله قرانی برای قسمت بعدی فقط دعای فرج امام زمان صلوات الله علیه با تشکر که حوصله به خرج دادید و مطالعات حیر را خواندید لطفا هم نشر بدهید هم در تالار گفتمان ما در این سایت اسم نویسی و سوالات خود را از حقیر سوال کنید با تشکر فراوان خاک زیر پای همه شیعیان امیرالمومنین عبد گنه کار خدا سلمان حدادی

 

8 ديدگاه درباره “لعن و سب از دیدگاه مستبصر وهابی شیعه شده سلمان حدادی قسمت دوم

  • Cheap Gucci می‌گه:

    This particular feels more like the RIAA manipulating the authorized system for just a easy greenback when compared with them in fact planning to prevent pirating. It can similar to audio is just the lure for their actual profit-making equipment. My spouse and i wouldn’t end up being amazed if they leaked their own audio on to the net. While he / she genuinely should never have acquired the background music, strangely the tribunal ought to see here is how afflicted the “victim” is usually and also allocate punishment accordingly. If it’s more effective sounds, throw them $7 bucks. That will be proper rights. Not necessarily this outrageous value.

  • حامد می‌گه:

    پی این مسائل کمتر بریم بهتره . بیاین یه کم فکر کنیم که چه گلی کاشتیم برای ظهور امام عصر ؟ اونور دنیا مسئله ی ظهور رو بیشتر جدی میگیرن تا ما . اونجا پی dna امام زمان ما هستن به خیال اینکه نزارن ظهور اتفاق بیافته . بعد ما چه مقدمه ای چیدیم؟ بیاین یه کم فکر کنیم که چرا پیامبر اسلام (ص) گفته کسی که امام عصرشو نشناسه به مرگ جاهلیت مرده؟ البته به هیچ عنوان این بحث ها رو نفی نمی کنم و نظر شخصیمه . امیدوارم که خدا راه راست رو نشونم بده و ثابت قدم کنه

  • سید هادی می‌گه:

    سلام علیکم.تمام مطالب رو خوندم.نظر بنده با حسین آقا کاملا موافقه.دلیل عقلی منم مسائل روز،نهج البلاغه و فتاوی وهابیت
    اللهم عجل لولیک الفرج
    رب زدنی علما وعملا و الحقنی باصالحین..

  • محمدرضا می‌گه:

    باسلام وتشکر اگه لطف کنید در نگارش وتایپ کلمات دقت کنید که برداشت دیگری صورت نگیرد ممنون میشم در ضمن به نظر می رسد با توجه به نیاز جامعه مسلمین به وحدت وتاکیدات بزرگان دین وحضرت امام ومقام معظم رهبری بر حفظ وحدت،سب و دشنام مخالف این امر باشد البته تنفر و انزجار قلبی نشانه ایمان است.

  • حسین می‌گه:

    باسلام خدمت شما ؛ جناب آقای سلمان حدادی ، لازم است در این باره توضیحات دیگری را نیز ارائه دهم :

    ۱-فحش و ناسزا به هيچ وجه در فرهنگ ائمه اطهار جايي ندارد و آن بزرگواران به شدت با اينگونه اعمال و رفتار زشت مقابله كرده اند.
    ۲-آنچه كه در روايات هم وارد شده مسئله لعن كردن است كه با فحش و ناسزا كاملا متفاوت است، لعن به معناى دور بودن از رحمت الهى است.(قاموس قرآن، ج ۶، ص‏۶۰٫ )اين واژه، بارها در قرآن آمده است و كفار، مشركان، منافقان، تحريف كنندگان حق و جهنميان، از جمله لعن شدگان بوده‏اند. عمل لعنت هم به خداوند متعال و هم به فرشتگان و هم به انبياء و هم به مردم نسبت داده شده است. براى نمونه، مى‏توانيد به بقره (۲)، آيات ۸۸، ۸۹، ۱۵۹ و ۱۶۱؛ آل عمران (۳ )، آيه ۸۷؛ نساء (۴)، آيات ۴۶، ۴۷، ۵۱، ۹۴ و ۱۱۸؛ مائده (۵)، آيات ۱۳، ۶۰، ۶۴ و ۷۸؛ اعراف (۷)، آيات ۱۳۸ و ۱۴۴ و… اشاره كرد. يكى از آياتى كه در آن به لعن دشمنان الهى تصريح شده است، اين آيه است: «إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيا وَالْآخِرَةِ وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذاباً مُهِيناً»احزاب (۳۳)، آيه ۵۷٫ «كسانى كه خدا و رسولش را اذيت كنند، خدا در دنيا و آخرت، آنها را نفرين مى‏كند و عذابى با ذلت، آنها را در مى‏يابد».
    تفسير اين آيه، مى‏تواند پاسخى به علت لعن برخى اصحاب باشد. براى روشن شدن موضوع، به نكات زير توجه كنيد:
    ۱٫ در اين آيه، اذيت و آزار پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله)، در دايره لعن قرار گرفته است؛ يعنى هر كارى كه موجب آزار پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) شود، همچون شرك، الحاد، تهمت‏هاى ناروا، مخالفت با دستورات وى، ايجاد مزاحمت براى وى و همچنين اذيت اهل بيت او، از مصاديق اذيت – در اين آيه – مى‏باشند(الميزان، ج ۱۷، ص‏۴۲۱ و ۴۲۲٫) و كننده و فاعل آن، مشمول نفرين الهى و عذاب است و ما به پيروى از حضرت حق، موظفيم چنين كسانى را لعن كنيم. در اين باره، به برخى روايات، از منابع اهل سنت، مى‏توان اشاره كرد:
    الف) پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) در اواخر عمر، پس از اعزام سپاه اسامه براى نبرد با روميان‏و تخلف برخى از اصحاب، فرمود: «لعن اللَّه من تخلف عن جيش اسامه؛ نفرين خدابر كسى كه از لشكر اسامه سر پيچى كند».(شهرستانى، الملل و النحل، ج ۱، ص‏۲۹٫ ) بدون شك، اين لعن، همه كسانى راكه از دستور پيامبر تخلف كردند و با سپاه مذكور به جبهه اعزام نشدند، شامل مى‏شود.
    ب) پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) اذيت امام على(عليه السلام) را مساوى با اذيت خود مى‏دانست. پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) خطاب به عمرو بن شاس الاسلمى فرمود: «يا عمرو اما و اللَّه لقد آذيتنى. فقلت: اعوذ باللَّه ان اوذيك يا رسول اللَّه. قال: بلى من آذى علياً فقد آذانى؛عمرو! به خدا قسم! مرا آزردى. عمرو مى‏گويد: عرض كردم: اى پيامبر خدا! به خدا پناه مى‏برم از اين‏كه شما را بيازارم. پيامبر فرمود: بله، آن‏كه على را بيازارد، همانا مرا آزرده است».( مسند احمد، ج ۳، ص ۴۸۳؛ المستدرك على الصحيحين، ج ۳، ص‏۴۲۲)
    ج) پيامبر، آزار فاطمه(عليه السلام) را آزار خود مى‏دانست و مى‏فرمود: «اما فاطمهَ بضعة منّى يوذينى ما آذاها؛ فاطمه، پاره تن من است؛ آن‏كه او را آزرده كند، مرا آزرده است».(مسند احمد، ج ۴، ص ۵؛ صحيح مسلم، ج ۷، ص ۱۴۱؛ سنن ترمذى، ج ۵، ص ۳۶۰؛ المستدرك على الصحيحين، ج ۳، ص ۱۵۹٫)
    د) پيامبر(صلى الله عليه وآله)، آزار حسن و حسين(عليه السلام) را نيز اذيت خود مى‏شمرد. انس بن مالك مى‏خواست امام حسن(عليه السلام) را در حالى كه كودك بود و بر سينه پيامبر نشسته بود، از وى جدا كند؛ پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) فرمود: «ويحك يا انس دع ابني و ثمرهَ فوادي فانه من آذى هذا فقد آذاني و من آذاني فقد آذى اللَّه‏(مجمع الزوائد، ج ۱، ص ۲۸۴٫ )واى بر تو اى انس! پسرم و ميوه دلم را آزاد بگذار؛ هر كس او را آزار دهد، مرا آزرده و هر كس مرا آزار نمايد، خدا را آزرده است».
    ۲٫ اصحاب پيامبر(صلى الله عليه وآله)، يكديگر را لعن مى‏كردند؛ چنان‏كه عمار، عثمان راسبّ كرد.(سير اعلام النبلاء، ج ۱، ص ۴۲۵٫)
    ۳٫ لعن برخى اصحاب، از ويژگى‏هاى شيعه نيست؛ بلكه اهل سنت نيز برخى از اصحاب را لعن مى‏كنند؛ آنان، قاتلان عثمان را نفرين مى‏كنند ابن حزم درباره اصحابى كه به قتل عثمان مبادرت كردند، مى‏گويد: «لعن اللّه من قتله‏(الفِصَل، ج ۳، ص ۷۴ و ۷۷) لعن خداوند بر قاتلان او باد».
    مسلم نيشابورى در كتاب خود، بابى را با عنوان «افرادى كه پيامبر آنان را لعن و نفرين كرده»، ذكر كرده است.(صحيح مسلم، ج ۵، كتاب البرو الصلة، باب ۲۵، ح ۸۸ – ۹۷٫)
    ۴٫ همانطور كه ذكر كرديم اسلام، اگرچه لعن و نفرين را به طور هنجارمند در مواردي تجويز كرده است امّا از سب و دشنام، نهى كرده است و تفاوت اين دو نيز رو
    شن است؛ خداوند مى‏فرمايد:
    «وَ لا تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَيْرِ عِلْمٍ»؛انعام (۶)، آيه ۱۰۸ «و شما مؤمنان بر آنان كه غير خدا را مى‏خوانند، دشنام ندهيد؛ تا مبادا آنها هم از روى دشمنى و جهالت؛ خدا را دشنام دهند».
    هر چند ممكن است كه مراد اين آيه، سب كردن در صورت رو به رو شدن با دشمنان خدا باشد.
    حال بعد از ذكر مطالبي كه عرض شد متوجه شديد كه لعن جايز است اما آيا در هر زمان و هر مكان؟ آياجايز است علني لعن كنيم؟ لعن علني به چه قيمتي؟
    سبّ و لعن خلفا ابزارى براى فتوا به قتل شيعه
    ‏ الف : به شهادت تاريخ وسيره‏نويسان ، سلاطين وخلفاء مستبدّ هميشه از اين موضوع براى قتل عام ونابودى شيعه استفاده كرده‏اند همانگونه كه صاحب كتاب «المنتظم » به اين نكته اشاره كرده و مى‏گويد : حكّام وسردمداران قدرت هر وقت كه مى‏خواستند فردى شيعى مذهب را تعقيب و دستگير وسپس او را مجازات كنند به جرم فحش وناسزا به أبو بكر وعمر بود ، نه اينكه چون پيرو على ( ع ) است ، ويا از آن حضرت دفاع كرده است‏ (المنتظم : ۲ / ص ۳۶ ، وضوء النبى ( ص ))
    ‏ ب : ابن اثير در حوادث سال ۴۰۷ هـ مى‏نويسد : در اين سال در تمام شهرهاى آفريقا شيعيان را به جرم سبّ ولعن شيخين ( أبو بكر و عمر ) از بين بردند. (الكامل : ۹ / ۱۱۰ ).
    ‏ ج : سرخسى از فقهاء بزرگ اهل سنّت اين چنين فتوا داده است : هر كس در باره خلفا سخنى بگويد كه در آن طعن و اعتراض باشد ، ملحد و بى‏دين است و از مسلمانى خارج شده است ، و دواى درد چنين شخصى اگر توبه نكند ، شمشير است. (اصول السرخسى : ۲ / ۱۳۴ ).
    ‏ زمينه صدور فتواهايى خشن بر ضدّ شيعه ، احاديثى است كه با استفاده از نام پيامبر اكرم ( ص ) ساخته شده است ، و جالب است كه شما بار ديگر سخن سرخسى را مرور كنيد كه گفت : كسى كه أبو بكر و عمر را لعنت كند اگر توبه نكند دواى او شمشير است ، و سپس به اين فتواى خشن‏تر بنگريد كه مى‏گويد : «وأنّه إذا تاب لا تقبل توبته بل يجب قتله »‏ اگر توبه هم كرد پذيرفته نمى‏شود ، بلكه بايد كشته شود .(رسائل ابن عابدين : ۱ / ۳۶۴ ).
    نتيجه اين سخنان اعمّ از احاديث دروغينى كه در فضائل ساختگى اشخاص در لابلاى كتابهاى حديثى و تفسيرى و تاريخى نوشته شده و يا فتواهايى كه به قلم مدّعيان فقاهت صادر شده ، جز قتل و خون ريزى انسانهاى بى‏گناه نبوده است .
    ‏ به يك نمونه از جنايات تاريخى كه محصول اين انديشه‏هاى دروغين است اشاره مى‏كنيم و قضاوت را به شما خواننده محترم واگذار مى‏كنيم .
    ‏سلطان مراد چهارمين پادشاه عثمانى در صدد جنگ افروزى عليه ايران بود ، و لذا به بعضى از دانشمندان اهل سنّت متوسّل شد تا جهت شعله ور كردن فتنه جنگ داخلى بين مسلمانان فتوايى از آنان بگيرد ، ولى هيچ يك از علماء و دانشمندان جرأت اين كار را نداشت و به خود اجازه نداد تا مسبّب قتل و خون ريزى شود ، امّا يك جوان دين فروش به نام «نوح افندى » كه بويى از فقه و انسانيّت به مشامش نرسيده بود ، در كمال وقاحت و بى‏شرمى فتوايى صادر كرد كه در آن ابتدا كفر شيعه را ثابت و سپس قتل او را واجب مى‏كرد ، متن فتواى او چنين است : «من قتل رافضيّاً واحداً وجبت له الجنّه ». هر كس يك نفر از شيعيان را بكشد بهشت بر او واجب مى‏شود .
    ‏ با صدور اين فتوا دهها هزار نفر به قتل رسيدند ، و تنها در حادثه خونين «حلب » چهل هزار نفر از شيعيان اين شهر به شهادت رسيدند. (رجوع كنيد به مجلّه تراثنا ج ۶ ، ص ۳۲ ، ( موقف الشيعة من هجمات الحضومى )) .
    ۳ – لعن و سبّ أمير المؤمنين عليه السلام
    يكى از ظلمهاى بزرگى كه در حق مولا أمير مؤمنان حضرت على ( ع ) روا داشته‏اند ، دشنامها وبدگوئيهاى فراوان در باره آن حضرت است . و بنيانگذار اين روش زشت و ضدّ دينى و اخلاقى كسى نيست جز معاوية بن أبى سفيان كه به اصطلاح مفتخر به خال المؤمنين است كه عده‏اى جاهل و يا معاند ، از اعمال و كردار او با عظمت ياد مى‏كنند .
    او كسى است كه در پايان نمازهايش چه جمعه و غير جمعه و بر بالاى منبر هنگام سخنرانى از على ( ع ) به زشتى ياد مى‏كند و حتّى فرمانى هم براى ديگر سخنرانان در دور افتاده‏ترين شهرها صادر مى‏كند تا به شايسته ‏ترين بنده خدا فحش و ناسزا بگويند .
    حَمَوى از دانشمندان اهل سنّت مى‏گويد : عليّ بن أبي طالب در منابر شرق و غرب كشور اسلامى سبّ و لعن مى‏شد حتّى در دو شهر مقدّس ، يكى محلّ ولادت او ، و ديگرى محلّ هجرت و همراهى او با پيامبر يعنى شهر مدينه ، در منبرها بر او نفرين و به بدى ياد مى‏كردند. (معجم البلدان : ۳ / ۱۹۱ ، و۵ / ۳۸ ).
    زمخشرى و سيوطى دو تن از بزرگان و دانشمندان سنّى مذهب مى‏گويند: در دوران بنو اميّه بر بالاى بيش از هزار منبر على را لعنت مى‏كردند ، و پايه گذار اين سنّت ، شخص معاويه بود. (بيع الأبرار زمخشرى : ۲ / ۱۸۶ ؛ النصاع الكافية محمد بن عقيل : ۷۹ ؛السيوطى ، النص والاجتهاد : ۴۹۶) .
    چرا اين همه نا سزا؟! اكنون اين سؤال
    كه ريشه در اعماق دردهاى روحى و روانى هر مسلمان با غيرت دارد مطرح مى‏شود كه :
    ‏ مگر عليّ بن أبي طالب ( ع ) از أصحاب و ياران رسول خدا ( ص ) نبود؟
    ‏ مگر آن حضرت از خلفا و جانشينان پيامبر خدا شمرده نمى‏شد؟
    مگر داماد پيامبر گرامى ( ص ) و همسر پاره تن آن حضرت نبود؟
    ‏ مگر او – نستجير باللّه – مسلمان نبود؟ مگر نه اين است كه رسول گرامى فرمود : هر گونه ناسزا گفتن به مسلمان موجب فسق است : «سباب المسلم فسوق » (صحيح بخارى : ۱۷۱ ح ۴۸ ، كتاب الايمان – باب خوف المؤمن من أن يحبط عمله ؛ صحيح مسلم : ۱ / ۵۸ ، باب قول النبى ( ص ) : «سباب المسلم فسوق » ) .
    پس چرا سبّ و لعن على ( ع ) از ناحيه بعضي از بزرگان اهل سنت جنبه شرعى و قانونى به خود مى‏گيرد؟
    معاويه چگونه حكومتى تشكيل داده كه پايه‏هاى آن بايد با سبّ على ( ع ) استوار مى‏گردد كه بنا به نقل ابن عساكر ، مروان به امام زين العابدين ( ع ) گفت : هنگام محاصره عثمان ، كسى همانند على ( ع ) از وى دفاع ننمود . حضرت فرمود : پس چرا اين همه او را در بالاى منابر ناسزا مى‏گوييد؟
    ‏ مروان پاسخ داد : اساس حكومت ما ، استوار نمى‏گردد مگر با اين ناسزاها . (تاريخ مدينة دمشق لابن عساكر : ۴۲ / ۴۳۸ ؛ الصواعق المحرقة ص ۳۳ ؛ النصائح الكافية ص ۱۱۴ عن الدار قطنى ؛ شرح نهج البلاغه : ۱۳ / ۲۲۰ )
    ‏ چه اتفاقى در تاريخ اسلام مى‏افتد كه وقتى عمر بن عبد العزيز تصميم مى‏گيرد از لعن على ( ع ) جلوگيرى كند ، مردم از گوشه و كنار مسجد فرياد بر مى‏آورند «تركت السنّة ، تركت السنّة » هان ، سنت پيامبرا را ترك كردى!! (العتب الجميل ص ۷۴ – ۷۵ ؛ النصايح الكافية : ۱۱۶ ؛ شرح نهج البلاغه لابن أبى الحديد : ۱۳ / ۲۲۲ )
    آنان كار را به جايي رساندند كه حتي وقتى مى‏شنيدند خانواده‏اى اسم نوزاد خود را به نام على نهاده وى را بدون هيچ جرم و گناهى به قتل مى‏رساندند!!! وقتى اين خبر به گوش شخصي به نام «رَباح » رسيد نام فرزندش را تغيير داد . (سير أعلام النبلاء : ۵ / ۱۰۲ ، ۷ / ۴۱۳ ؛تهذيب الكمال : ۲۰ / ۴۲۹ ، تهذيب التهذيب : ۷ / ۲۸۱ ، ترجمة على بن رباح)
    از اين نمونه ها بسيار است كه به جهت اختصار به همين موارد بسنده مي كنيم.
    نسل كشى شيعه به چه جرمى؟
    آرى يكى ديگر از لكه‏هاى ننگ تاريخ بنو اميه اين است كه بنا به نقل ابن ابى الحديد سنى معتزلى ، به دستور معاويه ، دوستان و شيعيان على را از زير هر سنگ و كلوخى بيرون كشيدند و دست و پاهاى آنان را بريده و با آهن گداخته به چشمان آنان سرمه كشيدند و بر بالاى شاخه‏ها خرما به دار آويختند. (شرح نهج البلاغة لابن أبى الحديد : ۱۱ / ۴۴ ، النصايح الكافية : ۷۲ )
    و بنا به نقل همو از امام باقر ( ع ) كه فرمود : شيعيان ما را در هر دهى و دهكده‏اى يافتند به قتل رساندند و دست و پاى آنان را مثله كردند و هر كس كه به ما اظهار محبت مى‏كرد ، زندانى كردند ، اموال او را مصادره نمودند و خانه او را ويران ساختند . و كار را به جايى رساندند كه اگر به يك نفر زنديق و ملحد و يا كافر مى‏گفتند بهتر از اين بود كه او را شيعه بنامند. (شرح نهج البلاغة : ۱۱ / ۴۳ )
    نتيجه نهايي:
    لعن و نفرين در هر زمان و مكاني جايز نمي باشد و سنت پيامبر و اهل بيت هم همينگونه بوده كه علانا از لعن و نفرين خودداري مي كردند مگر در زمان هاي خاص و افراد خاصي كه شرايط آن دوران اقتضاء اين امر را داشته است.ائمه اطهار در شرايطي نبودند كه بتوانند علانا به لعن مخالفين خود دست بزنند و تنها با ذكر اذكار و ادعيه اي نارضايتي خود را نشان مي دادند كه همين روش نيز بايد براي ما الگوي عملي باشد.
    در پايان اين مطلب را نيز تاكيد مي كنيم كه نظر به اينكه لعن به خلفا خلاف سيره ائمه و باعث اختلاف شيعه و سني شده و روز به روز موجبات افزايش كينه و نفرت بين مسلمانان مي شود علماي ما به خصوص مقام معظم رهبري , به شدت از انجام علني آن نهي كرده اند و شيعيان را به دوري از اينگونه اعمال و رفتارهاي نامناسب برحذر داشته اند و بر ما نيز واجب است كه به دستورات آنان عمل كنيم و از اينگونه رفتارهاي تحريك آميز و دشمن تراش دوري كنيم.

  • حسین می‌گه:

    پيامبر صلى الله عليه و آله:

    لا تَسُبُّوا الناسَ فَـتَـكتَسِبُوا العَداوَةَ بَينَهُم؛

    به مردم ناسزا نگوييد، كه با اين كار در ميان آنها دشمن پيدا مى كنيد.(كافى، ج۲، ص۳۶۰، ح ۳)

    حضرت علی(علیه السلام) به جمعی از یارانش که پیروان معاویه را در ایام جنگ صفین دشنام می دادند فرمود:

    «انی اکره لکم ان تکونوا سبابین و لکنکم لو وصفتم اعمالهم و ذکرتم جهالهم کان اصوب فی القول و ابلغ فی العذر»

    «من خوش ندارم که شما فحاش باشید، اگر شما به جای دشنام، اعمال آنها را بر شمرید و حالات آنها را متذکر شوید به حق و راستی نزدیکتر است و برای اتمام حجت بهتر» نهج البلاغه، خطبه ۱۹۷.

    فحش به طور مطلق ولو به هر كسي مي خواهد باشد تقبيح شده و آن را لايق شيعيان خودشان ندانسته اند. از امام صادق ـ عليه السلام ـ نقل شده است كه خداوند فحش دهنده را و نيز كسي را كه به او فحش داده مي شود و باكي از آن ندارد مبغوض مي دارد.[۱]امام علي ـ عليه السلام ـ در وصيتش كه توسط امام سجاد و امام باقر ـ عليه السلام ـ نقل شده فرموده است: با فحش سخن مگوئيد. زيرا فحش براي ما و شيعيان ما سزاوار نيست. و فاحش و ناسزاگو دوست ما نمي باشد.[۲]بنابراين با قطع نظر از شخصي كه به او فحش داده مي شود خود فحش دادن مناسب شخصيت شخص شيعه نمي باشد.

    [۱] . كليني، محمد بن يعقوب، كافي، دارالكتب الاسلاميه، چهارم،۱۳۶۵ش ،همان، ج۲، ص۳۲۴٫ 
    [۲] . مغربي، قاضي نعمان، دعائم الاسلام، دارالمعارف، ۱۳۸۳ق، ج۲، ص۳۵۲٫

    غزالی در نکوهش سب و لعن می‏نویسد : فحش و سب نکوهیده‏اند و ناشی از خبث نفس می باشند . رسول خدا(ص) فرمود: ” انَّ اللَّه لا یحبّ الفاحش المتفحش الصیّاح فی الأسواق ؛ خداوند فحش دهنده بسیار دشنام گوی را که در بازارها عربده و فریاد می‏کشد ، دوست نمی دارد. ”

    پیامبر (ص) فرمود : « المؤمن لیس بلعّان ؛ مؤمن بسیار نفرین کننده نیست »

    از جمله صفات پسندیده و خصال نیکو رسول خدا(ص) آن بود که هرگز بددهنی و ناسزاگویی نمی‏کرد ؛

    « لم یکن رسول اللَّه سبّاباً ولا لعّاناً ولا فحّاشاً »

    از امام باقر (ع ) روایت شده که فرمود: خدا دشمن دارد دشنام گوى دشنام جورا

    قال امام صادق (ع) : بد زبانی از جفا کاری است و جفا کاری در آتش است. و نیز فرمود : دشنام دادن و وبدزبانی و هرزه گویی از نشانه های نفاق و دوریی است.

    امام صادق(ع) براستي از تصريح مردم كوفه به لعن بزرگان اهل سنت ناخشنود بودند شخصاً نامه اي نوشتند و توصيه هاي فراواني به شيعيان كردند از جمله اينكه بايد با اهل سنت خوشرفتاري كرده، از تظاهر به دشنامگويي خودداري كنند زيرا چنين رفتار ناشايستي جز اينكه طرف مقابل را به مقابله به مثل وادار كند سودي نخواهد داشت. از آن پس شيعيان آن نامه را در جايگاه نماز خود قرار مي دادند و بعد از نماز مي خواندند و تلاش مي كردند به آن پايبند باشند. [محمد بن يعقوب كليني، الكافي[چاپ تهران]  ج۸  ص ۲ تا ۱۴  و  محمدباقر مجلسي، بحارالأنوار [چاپ بيروت] ج۷۱ باب ۱۴ ص ۲۱۷  و   ج ۷۵ باب ۳  ص ۲۱۵
    با وجود این ادله قاطع ،چگونه یک مسلمان به خود اجازه می‏دهد که فحاشی کند ، و شیعه آگاه که خود را مقید به پیروی از قرآن و سنت پیامبر اکرم و اهل بیت می‏داند ، هرگز زبان خود را به سب و فحش آلوده نمی‏کند.

     آیا غیر از این است که از ما انتظار می رود در مسائل اخلاقی پا در جای پای اهل بیت (علیهم السلام) بگذاریم؟ آیا اگر امام زمان(عج) الان در بین ما حضور یابد،‌ نعوذ بالله شروع به فحاشی می نماید؟! ائمه اطهار به ما سفارش کرده‌اند: تلاش کنیم تا برای آنان زینت باشیم: «کُونُوا لنا زَیناً و‌لا تکونوا عَلَینا شَیناً؛ برای ما زینت باشید و موجب زشتی مباشید.
     . وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۸٫

    تمام حرف ما این بود که طبق تصریح آیه شریفه :« ولا تسبوُّا الذین یدْعون من دون اللَّه فیسبوا عَدْواً بغیر علم» فحاشی به مقدسات اهل سنت باعث می شود که آنها نیز تحریک شده و به مقدسات تشیع توهین کنند. 

    آقای سلمان حدادی ، بهتر نیست کمی بیشتر در احادیث ائمه اطهار ، خصوصا خطبه ی حضرت علی )ع( در نهج البلاغه ، توجه کنیم ؟

  • محمد آزاد می‌گه:

    دمت حیدری استاد. خدا حفظت کنه. چشم بدخواهت کور

پاسخ دادن به حسین لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

شما می‌توانید از این دستورات HTML استفاده کنید: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <strike> <strong>